موضوعات متنوع
موضوعات متنوع

خانمی بود عطر فروش و اسمش زینب عطاره بود . او به خانه پیغمبراکرم ( صلی الله علیه و آله) می آمد و اصحاب از او عطر می خریدند و گاهی خود پیغمبر نیز از او عطر خریداری می کردند . حضرت یک روز که به منزل تشریف آوردند، بوی عطر استشمام کردند و پی بردند که زینب عطاره این جاست . به او فرمودند: «مهما اتینا طابت بیوتنا» شما هر وقت خانه ما می آیی خانه ما خوش بو می شود . او که خانم مؤدبی بود، عرض کرد: یا رسول الله بوی شما از عطر من خوش بوتر است . خانه شما به واسطه عطر شما خوش بو است . سپس عرض کرد: یا رسول الله من امروز برای عطر فروشی خدمت شما نیامده ام، کار دیگری دارم . حضرت فرمودند: چه کار داری؟ او گفت: آمده ام از شما بپرسم چگونه می توانم عظمت خدا را درک کنم؟ می خواهم از شما یاد بگیرم .
پاسخی که پیامبر ( صلی الله علیه و آله) فرمودند،

اگر یک انگشتر در بیابانی بیفتد، نسبت این انگشتر با این بیابان چقدر است؟ نمی توانید بگویید انگشتر چه نسبتی با یک بیابان دارد . اما می گویید: خیلی کوچک است . این راهی است برای این که نسبت بین کوچکی و بزرگی را به گونه ای تصور کنیم .

پیغمبر اکرم ( صلی الله علیه و آله) به زینب عطاره فرمودند: کره زمین با این عظمتش نسبت به آن چه او را احاطه کرده است «حلقة ملقاة فی فلات » مثل یک حلقه ای که در بیابان افتاده است . کل کره زمین نسبت به آن چه اطرافش را احاطه کرده است، مثل یک حلقه در یک بیابان است . همه این ها را وقتی نسبت به آسمان اول بسنجید، آسمان آن قدر بزرگ تر است که همه این ها تازه می شود «حلقة ملقاة فی فلات » . وقتی آسمان اول را نسبت به آسمان دوم بسنجید، آسمان دوم آن قدر بزرگ تر است که آسمان اول در مقابل آن «حلقة ملقاة فی فلات » است . همین طور تا برسد به عرش و خورشید .




تاریخ: شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی فدافن

 
یک روز یک پسر کوچولو که می خواست انشاء بنویسه از پدرش می پرسه : پدر جان ، لطفا برای من بگین سیاست یعنی چی ؟
پدرش فکر می کنه و می گه : بهترین راه اینه که من برای تو یک مثال در مورد خانواده خودمون بزنم که تو متوجه سیاست بشی .. من حکومت هستم ، چون همه چیز رو در خونه من تعیین می کنم. مامانت جامعه هست ، چون کارهای خونه رو اون اداره می کنه !
کلفت مون ملت فقیر و پا برهنه هست ، چون از صبح تا شب کار می کنه و هیچی نداره ..
تو روشنفکری چون داری درس می خونی و پسر فهمیده ای هستی …
داداش کوچیکت هم که دو سالش هست ، نسل آینده است …
امیدوارم متوجه شده باشی که منظورم چی هست و فردا بتونی در این مورد بیشتر فکر کنی !
پسر کوچولو نصف شب با صدای برادر کوچیکش از خواب می پره ، می ره به اتاق برادر کوچیکش و می بینه زیرش رو کثیف کرده و داره توی خرابی خودش دست و پا می زنه ، میره توی اتاق خواب پدر و مادرش و می بینه پدرش توی تخت نیست و مادرش به خواب عمیقی فرو رفته و هر کار می کنه مادرش از خواب بیدار نمی شه …
می ره تو اتاق کلفت شون که اون رو بیدار کنه ، می بینه باباش توی تخت با کلفت شون خوابیده و ….!!
می ره و سر جاش می خوابه و فردا صبح از خواب بیدار می شه ..
فردا صبح باباش ازش می پرسه : پسرم ! فهمیدی سیاست چیست ؟
پسر می گه : بله پدر ، دیشب فهمیدم که سیاست چی هست…
سیاست یعنی اینکه حکومت ، ترتیب ملت فقیر و پا برهنه رو می ده ، در حالی که جامعه به خواب عمیقی فرو رفته و روشنفکر هر کاری می کنه نمی تونه جامعه رو بیدار کنه ، در حالی که نسل آینده داره توی گه خودش دست و پا می زنه !

 




ارسال توسط سعید میرزایی فدافن




تاریخ: شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی فدافن




تاریخ: شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی فدافن




تاریخ: شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی فدافن




تاریخ: شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی فدافن




تاریخ: شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی فدافن
نابینا: مگرشرط نکردیم ازگیلاسهای این سبدیکی یکی بخوریم؟
بینا: آری؟!
نابینا:پس توباچه عُذری سه تاسه تامی خوری؟
بینا: توحقیقتا” نابینایی؟!
نابینا: مادرزاد.
بینا: چگونه دریافتی من سه تاسه تامی خورم؟!
نابینا: آنگونه که من دوتادوتا می خورم وتوهیچ معترض نمی شوی



تاریخ: شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی فدافن




تاریخ: شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی فدافن




تاریخ: شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی فدافن




تاریخ: شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی فدافن




تاریخ: شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی فدافن




تاریخ: شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی فدافن




تاریخ: شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی فدافن




تاریخ: شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:,
ارسال توسط سعید میرزایی فدافن
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا: